هنر یا اثری مانده در تاریخ ایران

هنری ، فرهنگی و اجتماعی

هنر یا اثری مانده در تاریخ ایران

هنری ، فرهنگی و اجتماعی

هنر ایرانی از سایت iran.epage.ir


هنر ایران در گذر تاریخ

سیر تکاملى هنر ایرانى را در ریشه حوادث تاریخى این کشور مى توان یافت. بنظر مى رسد که آب و هواى متفاوت ایران اثر خود را بر ساکنان اولیه این سرزمین در پیدایش هنرهاى گوناگون در دوره هاى تاریخى گوناگون داشته است. کوهها , صحراها و پدیده طبیعى ایران هستند که از میان آنها دسته هاى هنرى گوناگون زمانهاى قدیم به پا خواسته اند فلات ایران باقیمانده کوهاى قدیمى محل سکناى آریانهاى اولیه به قدمت ده هزار سال پیشین بوده است.

خانه ها قدمتى بین 6 تا 8 هزار سال دارند. بقایاى این آثار در دو دامنه کوه ایران با سلسله جبال البرز و زاگرس قرار دارند حفارى هاى باستان شناسان در این دو منطقه ,‌ آثار هنرى بسیار مهمى مشتمل بر نقاشى هاى غارنشینان , لوازم خانه و ابزار فلزى , سفالى ابزار جنگى مى باشد.

کوههاى زاگرس مرکز عشایر گوناگون بوده است. بدون شک بیشتر عناصر فلزى هزاره دوم که امروزه مشهود هستند در نواحى لرستان بوده است مقادیر متنابهى از این آثار در موزه فرهنگى باستانى لرستان در معرض دید قرار دارد دیگر منطقه کوهستانى ایران که در تاریخ هنر ایران بسیار مهم مى باشد و آثار هنرى بسیار مهمى در دامنه آن پیدا شده ؛ سلسله جبال البرز مى باشد. دامنه شمالى این رشته کوه , مازندران و گیلان , محل سکناى نژادهاى قدیم ایران مى باشد.

ظروف فلزى اولیه از جنس مارلیک در تپه اى به همین نام در رودبار در منطقه گیلان , متعلق به سه هزار سال قبل از میلاد مسیح مى باشد. این ظروف که از طلا و نقره و فلز ساخته و آراسته شده اند , معرف نژادى هستند که باستان شناسان اعتقاد دارند که با گروه هند و اروپایى – مستقر در فلات ایران , امپراطورى قدرتمند مادها را در اول هزار قبل از میلاد پایه گذارى کردند.

در کناره انتهایى صحراى ایران نزدیک کاشان – در ناحیه اى بنام سیالک , ردپاى اولیه ساکن در نواحى مرکزى ایران پیدا شده است سیالکها وسایل خود را از سنگ مى ساختند و به تدریج از سنگ تیز استفاده کردند. ذوق هنرى این مردم در کنده کارى هاى روى استخوان که براى اولین بار انجام شده , نمایان است.

در ابتداى اولین هزاره قبل از مسیح , تفاوت زیادى بین تمدن شمال غربى مثل قفقاز و نواحى شرقى آناتولى وجود داشت این دوره فرهنگى بعنوان تمدن اورارتو شناخته مى شود. تحقیقات باستان شناسى در این زمینه , در نواحى مانند آذربایجان , اصفهان , شیراز و حومه تهران , شامل قلعه ها و استحکامات این تمدن , و آثار هنرى ارزشمندى مى باشد. یکى از قدیمى ترین آثار , اورارتو ؛ باقیمانده قلعه بسطام در اطراف دریاچه اورمیه در غرب آذربایجان شامل اتاقها , سرلاب ها , برج نگهبانى , و مغازه ها و سایر قسمتها مى باشد. دو آسیاب آبى نیز که با آب رودخانه نزدیک کار مى کردند , کشف شده است.

در حفارى هاى این قلعه تاریخى کردبندهایى , حلقه هاى شیشه اى , مهرهاى سفالى , و وسایل سفالى و جنگ افزارهاى از سنگ هاى ریز سمبل ساکنین شمال غربى ایران بدست آمده است. مهمترین اثر کشف شده در این قلعه ؛ کتیبه بارست خط هیروگلیف است ,‌که نشان مى دهد تمدن اورارتو داراى حروف نوشتارى ویژه اى بوده اند.

نکته جالبى که در مطالعه هنر ایرانى بنظر مى رسد این است که , هنر ایران مستقل از مکان و زمان پیدایش منعکس کننده روحیه و تمایلات ایرانى ها مى باشد نکته دیگرى که بنظر مى رسد, تنوع آثار هنرى است این امر نشان مى دهد ایرانیان باستان , در مناطق مختلف مهارت هاى بالایى داشته اند.

معمارى در زمانهاى مختلف از ابتداى عصر امپراطورى مادها از شکوه و عظمت بالایى برخوردار بوده و رو به پیشرفت گذاشت. در اواخر این مرحله تاریخى , معمارى دوره اسلامى با تجهیزات و سلیقه اى به شیوه ساسانیان , از چنان جلوه اى برخوردار بود که در دنیا کم نظیر مى باشد. در همان زمان هنرمندان مسلمان ایرانى , طاق ها , دست نوشته هاى تزئینى و طرحهاى رنگى بسیار متنوع باشکوهى در مناطق مذهبى ساخته و ایجاد کردند. پیشرفت سایر هنرها مانند کارهاى فلزى , منسوجات , کارهاى شیشه اى , نقاشى , سفالگرى و سایر اثار هنرى – ملى ایران , مدت زمانى به طول انجامید. گاهى اتفاقات تاریخى , جنگ , پیروزى , هجوم بیگانگان , انزوال و فرمانروایى پادشاهان , اتفاقات طبیعى , خشکسالى , قحطى و زلزله اثر خود را بر سیر و پیشرفت آثار هنرى بجاى گذاشت.
جداول تاریخى به شناخت تاریخ اتفاقات هنرى کشور , شکل گیرى , تحول و توسعه آنها کمک مى کند:

5 هزار سال قبل از مسیح ایرانیان که این نسل که زمستانها و تابستانها کوچ مى کردند , شروع به ساخت خانه هاى سفالى کردند ابزارهاى سنگى پیشرفت کرده و با افزودن قسمت هایى از جنس استخوان تکمیل شدند , وسایل خانه با رنگ هاى قرمز و مشکى رنگ شده و در آتش پخته مى شدند.

در طى 4000 سال قبل از مسیح ساکنان زاگرس دهکده ها را ساخته و به تدریج بصورت متراکم زندگى کردند و معمارى ایجاد شد. ابزارهاى جنگى در این مناطق همچنان از سنگ بود ولى در پایان این عصر شمشیر و خنجرهاى فلزى , کتیبه ها با دست خط هاى اولیه ایلاهیس بوجود آمد

3000 سال قبل از میلاد مسیح , سنگ سفید , قیر و انواع دیگر سنگ ها براى ساخت ابزار هنرى استفاده مى شد. ظروف سالى آبى تیره و زغالى رنگ رواج یافت. سلاحهاى فلزى در مناطق مختلف ایران مثل شوش و نهاوند استفاده شد و زیورهاى مختلفى از طلا , عقیق و لاجورد ساخته شد.

در دو هزار سال قبل از میلاد مسیح , آمدن آریانها به فلات ایران مهمترین اتفاق بوده که در آن زمان هنر فلز به اوج اهمیت خود رسید ساخت سفالهاى نازک در نواحى البرز و همسایگانش گسترش یافت و ساختمانهاى مجللى با دیوارهاى آجرى یا آجر از سفال پخته شده , با نقاشى هایى با طرحهاى از انسانها و برجهاى فلکى , درختان و سایر شکلها تزئین گشت. شهرنشینى توسعه یافته و کنده کارهاى سنگى به مرحله اى رسید که زیبایى به شوش بخشید. در این زمان , اقوامى مانند آریانها , مادها و پارس ها در زاگرس سکنى گزیدند.
در هزاره اول قبل از میلاد: بدلیل عدم دسترسى به اسناد باستانشناسى دوران سیاه پیشینه تاریخى نامیده مى شود. یافته هاى جدید اطلاعاتى درباره این دهه مى دهند. در این زمان چوپانان و کشاورزان ثروتمندى در دامنه هاى البرز زندگى مى کردند و وسایل فلزى ارزشمند و آثار سفالگرى کنده کارى شده ارزشمندى داشتند.

در قرن 6 و 7 قبل از مسیح بدلیل مهاجرت انبوه نژادهاى متفاوت به فلات ایران مانند سیتل , اوراتوس , مانیل , کاستیس , مادها و پارس و در نهایت ایجاد امپراطورى هخامنشى و بدلیل سازمان دهى مرکزى ایران به دوران تاریخى وارد شد. از این زمان به بعد مطالعات بصورت زمان بندى شده و طبقه بندى نگهدارى شده اند.
کتیبه هاى با دست خط هاى سه زبان , پارسى – ایلامى و آکادى از دوره هخامنشى بجاى مانده و مدارک ارزشمندى شکوه عظمت ایرانى را نشان مى دهند.

دوره هاى هنر بصرى ایران به صورت زیر خلاصه مى شود.

هخامنشى 550 -350 قبل از مسیح : کارهاى ارزشمندى در معمارى و سایر هنرها در دوران هخامنشى ایجاد شد فرمانروایى هخامنشیان بعد از اشغال ایران توسط اسکندر مقدونى منقرض شد.
سلوکیان , پارتیان ها (312 – 91 قبل از مسیح) اولین سلجوقه پادشاهى سلوکیان را تأسیس کرده بعد از شکست سلوکیان , فرهاد دوم (129 قبل از میلاد) امپراطورى پارتیان را تأسیس کرد و این سلسله تا 224 میلادى وجود داشت.
ساسانیان 642 – 224 میلادى :

بسیارى آثار ارزشمند و گوناگون از این عصر به جاى مانده که در تاریخ هنر ایران جایگاه بخصوصى دارد. انقراض آخرین پادشاه ساسانى (یزدگرد سوم) توسط هجوم عربها پایان این عصر و آغاز تاریخ جدیدى براى ایران بود.
اسلام آغازین (1000- 651 میلادى)
داستان هنر در سالهاى عصر اسلام قابل توجه مى باشد. پس از سایر دوره هاى تاریخى , هنر اسلامى به نقطه اوج خود رسید :
این سالها عبارتند از :

عصر سلجوقیان 1157 – 1000 میلادى
عصر مغول ها 1502 – 1370
عصر صفویان 1772 – 1491
و دوره جدید از سال 1772 میلادى تاکنون

تاریخ هنر ایران

تاریخ هنر ایران  



  خلاصه
فصل اول : هنر ایران پیش از اسلام

هنر مقوله ای است بسیار ارزشمند و مهم، تا حدی که از زمان پیدایش و خلقت انسان، رگه ها و اثراتی از رشته های مختلف آن را می توان در تاریخ بدست آورد. هنر نتیجه زحمات انسانها در گذر زمان است و در نتیجه شناخت آن بسیار ضروری و مفید است توجه به تلاش و همت انسانها در بوجود آوردن آثار هنری و تشریح تغییرات و تکامل هنر در دوران مختلف ما را با رابطه بین زندگی و هنر و تحولاتی که در اثر تغییرات زندگی انسانها در هنر بوجود می آید آشنا می سازد.



  هنر ایران به دو بخش تقسیم می شود :

هنر ایران پیش از اسلام (هنر ایران باستان) و هنر ایران پس از اسلام به طور کلی زمینه های مختلف این هنر عبارتند از :‌ پیکرسازی و برجسته کاری، سفالگری ، نقاشی ، فلزکاری ، خوشنویسی و تذهیب، تجلید ، قالیبافی و نساجی.
در فصل اول : هنرهایی چون پیکر سازی، سفالگری ، نقاشی ، فلزکاری، موزائیک سازی در دوران ایران باستان، هخامنشی ، اشکانی،‌ساسانی و ... بررسی می گردد.
در فصل دوم : سایر هنرها در دوران پادشاهان دیگر از جمله دوران سلجوقی، عهد مغول، عهد تیموری ، عهد صفویه، قاجاریه به اطلاع دانش آموزان می رسد.
مطالعه دقیق مطالب کتاب تاریخ هنر ایران یک هدف کلی را دنبال می کند و آن آشنایی دانش آموزان جوان با تاریخ هنر ارزشمند ایران از دوران باستانی تا قرن معاصر می باشد که امید است در پایان توضیحات این مطالب، دستیابی به این هدف نائل آید.
 



  فصل اول : هنر ایران پیش از اسلام

1-1- کلیاتی درباره ی تمدن و هنر ایران باستان :
هنر ایران به دوره ای مربوط می شود که پیش از تاریخ آغاز شده و تا قرن هفتم میلادی ادامه می یابد.
در بررسی هنر ایران باستان با مشکلات مختلفی از قبیل کمبود اسناد، در دسترس نبودن آثار بدست آمده و عدم توجه به کاوش و تحقیق که از گذشته به ما رسیده روبرو هستیم.
هنر ایران باستان به دلایل مختلف مورد توجه بسیاری از محققین جهان بوده و هست. از دلایل بارز این توجه، پیدایش یکی از تمدنهای کهن جهان در این منطقه بوده است. در حدود پنج هزار سال قبل در جوار فلات ایران، دولتهای سومر آکو بابل و آشور در بین النهرین (بین دو رود دجله و فرات) بوجود آورند و سپس حدود سه هزار سال پیش در فلات ایران دولت عیدمیان ایجاد شد. پس از آن مهاجران آریایی با ایجاد دولت ماد و سپس هخامنشی ، حکومتهای عیلام و بین النهرین را از بین بردند. دولت هخامنشی نیز با حمله یونانیان به سرداری اسکندر از بین رفت و آنگاه دولت سلوکی و اشکانی به دنبال هم بوجود آمدند. پس از اشکانیان دولت ساسانی روی کار آمد که با فتح ایران بوسیله اعراب مسلمان از بین رفت.
از دلایل دیگر توجه محققین به هنر ایران باستان این است که دولتهای قدرتمند ایرانی در عهد باستان با استفاده از قدرت خود هنرمندان کشورهای مختلف را به خدمت گرفته و با در اختیار گذاشتن امکانات بیشتر ، رشته های مختلف هنری را از رشد قابل توجهی می ساختند.
 

و این مسئله هنر و تمدن دولتهای دیگر را تحت تأثیر قرار می داد. به طوری که به عنوان یک مکتب هنری از آن تقلید می نمودند.
در قلمرو کهن ترین دولتهای جهان (سومر، آکو، بابل، آشور و ....) که در بین النهرین ایجاد شده بودند.تمدن به معنی : شهرنشینی و همکاری افراد جامعه در امور اجتماعی، فرهنگی ، سیاسی و غیره به رشد قابل توجهی رسید. با پیدایش شهرها و تشکیل دولتها و رشد فرهنگ ، قوانین اجتماعی نیز ایجاد شد. در سنگ نوشته حمورابی یا قانون نامه حمورایی مجموعه ای از قوانین اجتماعی است که در زمان حمورابی ( از پادشاهان بابل) وضع شده است. در یک طرف این ستون سنگی مجموعه قوانین و در طرف دیگر تصویر شاه حک شده است.  

 

این تغییر و تحول و رشد فرهنگ شهرنشینی از طرفی باعث بوجود آمدن آثار هنری برتر شده و عناصر پیش برنده فرهنگی مثل خط و غیره نیز بوجود آورده است. فرهنگ ساکنان اولیه فلات ایران یعنی مردمی که در سیلک (تصویر زیر) (تپه ای نزدیک شهر کاشان) شوش و دیگر نوای ایران زندگی می کردند و نیز از رشد و پیشرفت تمدن بین النهرین تأثیر گرفته و بهره زیادی برده است.  

 

این مردم هم همانند مردم بین النهرین شهر نشین شدند. دانستن این نکته ضروری است که هر قومی که به تمدن و ثبات دست یافت، قادر به ایجاد آثار برتری نسبت به گذشته خود شده است.
در تمدنی ابداع هنری صورت می گیرد که احساس کمبود و نیاز به رفع این کمبود از جانب هنرمند و جامعه او صورت پذیرد. در یک بررسی اجمالی مشاهده می شود اقدامی که با فرهنگ شهرنشینی آشنایی نداشتند وقتی در شهرها ساکن می شدند بنا بر احتیاج و برای حفظ موقعیت خود، فرهنگ مردم شهرنشین را می آموختند. همین مسئله باعث می شد شیوه های ابداع آثار هنری آنها نیز از گذشته برتر شود. 
  

تاریخ هنر ایران



  2-1 – هنر ایران باستان :
(اولین ساکنان فلات ایران)



  1-2-1 – پیکر سازی و برجسته کاری :

 

می دانیم که نقاشی در صحنه فقط با دو بعد مطرح می شود و هنری است دو بعدی اما پیکرسازی هنری است سه بعدی و دارای حجم . به همین دلیل دست هنرمند در این رشته برای نشان دادن حالت های قابل لمس بازتر است این نکته در مودر آثار سه بعدی دیگر مثل برجسته کاری، مهرها، کنده کاریهای روی دیوارها (کتیبه ها) و حتی سکه های نیز صادق است. بنابراین تمام آثار سه بعدی را می توانیم در این رشته بگنجانیم. عالی ترین و قدیمی ترین نمونه ای که در این زمینه بدست آمده است دسته چاقویی از استخوان است که از سیلک کاشان بدست آمده و مردی را نشان می دهد که لنگی در بر دارد و کمربندی به کمرش بسته است.  

تعدادی مهر هم از همین منطقه بدست آمده که شباهت تصویری زیادی با تصاویری که از شوش در دست داریم دارد. این نشانگر نوعی رابطه میان سیلک و شوش می باشد.  

 

آثار بعدی متعلق به عیلامیان است که در شوش بدست آمده است. دولت عیلام تا حد زیادی مدیون تمدن بین النهرین بوده است.
بنابراین شباهت های فراوانی در آثار عیلامیان میان مردم بین النهرین وجود دارد. از حفاریهای شوش و هفت تپه تعدادی پیکر و لوحه بدست آمده است که نشانگر هنر پیکرسازی در میان عیلامیان است . مقایسه میان آثار تمدنهای عیلام و بین النهرین شباهت ها روشن تر می سازد.
 



مجسمه هایی که از شوش بدست آمده اند نشانگر خصوصیات فرهنگی مردم عیلام اند. مثل مشکل پوشاک ، زیور آلات و حتی زندگی آنها ، لباس این مردم اکثراً نوعی ردای بلند بوده است. بدون شک این مجسمه ها تأثیر مذهب عیلامیان برهنر آنهاست. اکثر مجسمه ها از حالتی برخوردارند که گویا برابر چیزی احترام می گذارند. و این نکته در مجسمه مرد نیایشگر بخوبی دیده می شود.  




  برجسته کاری در هخامنشی

 

دولت هخاممنشی بر اکثر دولت های همجوار خود تسلط کامل یافت و همین امر باعث استفاده از تمدن و حضور مردم آن دولت ها گردید. اگر در نقش برجسته ها خوب دقت کنیم. می بینیم که چقدر با آثار مصرباستان شبیه هستند . بدنها از روبرو و صورت و پاها از نیمرخند و یا مثلاً گاو بالداری که در مدخل تالار روی تخت جمشید قرار دارد، کاملاً شبیه آثار آشوریان است.


 

عده ای بر این گمارند که این نقشها جنبه نمادین (سمبلیک) و افسانه ای داشته اند، این عقیده با ارائه شکل سر ستونها بیشتر قابل قبول می گردد. در سر ستونها از سه حیوان خاص استفاده شده است. و این سه شکل بارها در تخت جمشید دیده می شود. گاه به صورت منفرد و گاه به شکل در هم آمیخته.  

 

 

 

در تخت جمشید نقش برجسته ای وجود دارد که در میان سایر نقش برجسته ها منحصر به فرد است. این نقش برجسته تنها نقشی است که یک رویداد را روایت می کند در حالی که اکثر نقوش دیگران این جنبه روایتگری را ندارند. نقشهایی که گویای اتفاقها هستند روایتگر می خواهیم.  

 

نقش برجسته دیگری هم در بیستون وجود دارد که از همین خاصیت برخوردار است. این دو نقش برجسته تنها آثار هخامنشی هستند که از خاصیت روایتگری برخوردارند و اگر یک قیاس تصویری بین نقش برجسته های آشوری و هخامنشی به عمل آوریم. این نکته واضحتر می گردد. به این معنی که در آثار آشوری شاهد اتفاقها ، جنگها وقتی زندگی مردم آشور هستیم . اما در آثار هخامنشی شاهد این رویدادها نیستیم.  

 

 

در نقش برجسته ها و فضای مطرح در تخت جمشید نکته قابل توجه در تأکید بر عظمت نمایی است. اگر به تصاویری که شامل طرح بازسازی شده ی تخت جمشید است بنگریم، این ویژگی کاملاً قابل درک است. حتی ارتفاع واقعی ستونها و خود صفحه تخت جمشید نسبت به اشل انسانی جنبه عظمت جویی را به خوبی القا می کند.